گنجور

عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۳

 

دوش آمد و دل ازو کبابی میگشت

تا باده به کف کرد و خرابی میگشت

در سینهٔ جانم فلکی گردان کرد

پس گردِ فلک چو آفتابی میگشت

عطار