گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۷

 

گلزارها ز اشک جگرتاب چشم کیست

ویرانه ها نمونه ای از آب چشم کیست

هرگز خیالت از نظر ما نمی رود

دانسته ای که سیر رخت باب چشم کیست

شبنم چکد ز گلبن شوخ شرارها

[...]

اسیر شهرستانی