گنجور

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۳

 

زاهدان منع ز دیر و می نابم مکنید

کوثر و خلد من این است عذابم مکنید

چشم افسونگرش از کشتن من کی گذرد

بر من افسانه مخوانید و بخوابم مکنید

مدعی را اگر آواره نسازم ز درش

[...]

محتشم کاشانی