گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۷

 

به مهر و مه کجا از مغز ما سودا برون آید؟

می روشن مگر از مشرق مینا برون آید

به چشم تنگ، سوزن رشته را هموار می سازد

سخن باریک گردد تا از ان لبها برون آید

چسان دزدیده بینم روی او، کز شوق دیدارش

[...]

صائب تبریزی