گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۱

 

هر دم از کوی تو خواهم من شیدا بروم

جان سپارم به سگانت تن تنها بروم

می شوم باز پشیمان که نه مقدور من است

که به جایی که تو باشی من ازانجا بروم

گرگشایند در روضه رضوان حاشا

[...]

جامی