گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۰

 

سوخت دل در محفل تسلیم و از جا برنخاست

شمع را آتش ز سر برخاست ازپا برنخاست

در تماشاگاه عبرت پر ضعیف افتاده ایم

بی‌عصا هرچند مژگان بود از ما برنخاست

می‌رود خلق از خود و برجاست آثار قدم

[...]

بیدل دهلوی