گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۵

 

شب ز مستی شور در بزم شراب انداختیم

باده نوشان گل در آب و ما کتاب انداختیم

گفتگوی خط و رخساری دگر در خاطر است

خامه سر کردیم و مشکی در گلاب انداختیم

حسن می خواهند، مستان را به شمع و گل چه کار

[...]

سلیم تهرانی