گنجور

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۸

 

چرخ چون کشتی رود بر روی آب از چشم من

خانه ناموس طوفان شد خراب از چشم من

بس که از دیدار خود محروم می‌خواهد مرا

بگذرد شبها خیالش در نقاب از چشم من

شعله خون آلوده آید از دل اخگر برون

[...]

قدسی مشهدی