گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

ای برگ گلت به مشک ناب آبستن

وی مردم چشم ما به آب آبستن

بر یاد رخت روح فزاید به صبوح

گردد مه نو به آفتاب آبستن

خواجوی کرمانی
 

رهی معیری » رباعیها » لعل ناب

 

خم گشت به لعلگون شراب آبستن

پیمانه به آتشین گلاب آبستن

ابری است صراحی که بود گوهربار

ماهی است قدح به آفتاب آبستن

رهی معیری