حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
ای طبیب برآمده بتو سال
بر تو پوشیده جمل احوال
جان بیمار در تراقی وتو
میگشائی ز دست او قیفال
نه بترسی ز کردگار و رسول
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
چون مور بسوی دانه رائی کردم
چون مار بهفت عضو پائی کردم
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
اگر چه از می و معشوق احتراز به است
بوصل هر دو درین عهد اهتزاز به است
ره مجاز سپر زین پس و حقیقت دان
که در جهان مجازی ره مجاز به است
خطاست آنکه نماید که صورت لذات
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
رواح الجهل لیس له صباح
ولیل الغی لیس له نهار
اذا بیض العذار فلیس عذر
علی لهو بان خلع العذار
اذا مدت الی کأس یمین
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
معلوم من نشد که کجا بردشان نیاز؟
یا چون گذشت بر سر شان چرخ یاوه تاز؟
هنگامه گاهشان بعدن بود یا بچین؟
آرامگاهشان بختن بود یا طراز؟
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
ای لافت از ستاره و از زیج معتبر
بی علم گشته مدعی علم خیر و شر
زاحوال غیب داده خبر خلق را و تو
از حالهای خانه خود جمله بیخبر
محصول نیست طبع ترا اینقدر کمال
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة السابعة عشر - فی مناظرة الطبیب و المنجم
آدمی عالمی است از حکمت
و اندرو صد هزار بند و گشاد
حق درین هفت چرخ ننهاد است
آنچه در اصل هفت عضو نهاد
کور دل بنده ایست آنکه ندید
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
ز بهر کسب ز در پای خود برون ننهم
ولیک از قبل علم در بدر بدوم
بهر طریق که موصل بود بعلم مرا
بدیده خاک بروبم بره بسر بدوم
باشتهای تمام و بحرص و آز و بجوع
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
فاین نجوم الجو من کف قابض
و این هلال الافق من حبل رائد
فقصر عنان الجهد فی طللب المنی
فلست بآساد العرین بصائد
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
چون مرد ترسد از حدئی کاوفتد و را
بهر وضو ز مسجد خود را جدا کند
بر قول بوحنیفه و شیبانی آن زمان
باید که آن نماز شده ز ابتدا کند
زیرا که نزد این دوامامش مجال نیست
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
فوت شد مرد را بروز و شبی
یک نمازی نداند او که کدام؟
نزد نعمان و نزد بو یوسف
شب و روزی کند نماز تمام
باز نزد محدبن حسن
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
و محرم اعار وسط الحرم
من محرم سیفا لذبح الغنم
و لو مکان السیف یعطی محرما
قوسا معارا و اصلا بالأسهم
لکان فی السکین یغرم ذابحا
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
محرمی در حرم ز همچو خودی
عاریت خواست کاردی و بداد
صید مذبوح شد بدان آلت
تو چه گوئی جزاش بر که نهاد؟
پس اگر جای کارد تیر وکمان
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
ثمان من النسوان قد قیل کلما
تزوجت منکن اثنتین مقدرا
مطلقه احدیهما ثم بعد ذا
تزوجهن الکل جهرا و مظهرا
تحل له الاولی و ثامنها غدت
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
مردی به هشت زن ز سر بیخودی بگفت
هر گه دو را نکاح کنم شد یکی طلاق
هر هشت را بخواست پراکنده بیدخول
زینها کرا وصال بود یا کرا فراق؟
در حکم شرع اول و هفتم روا بود
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثامنة عشر - فی الفقه
معلوم من نشد که بر آن پیر گوژپشت؟
گردون چگونه راند قضا نرم یادرشت؟
دهر مزورش بختا برد یا بچین؟
چرخ مشعبدش بلگدکشت یا بمشت؟
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة عشر - فی اوصاف بلدة بلخ
از غایت تنزه و خوبی و دلکشی
پنداشتم که جنت عدنست از خوشی
در سر کشیده شاخ شجرهای اوحلل
در بر گرفته خاک چمن های او وشی
بر گلبنان گنبد اخضر نهاد او
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة عشر - فی اوصاف بلدة بلخ
پایم چو بسته نیست بجائی سفر کنم
کز باد او نسیم بهاری بمن رسد
در تربتی نهم ز کتف بار کاندرو
هر صبح بوی مشک تتاری بمن رسد
در بیشه ای شکار کنم کز فوایدش
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة عشر - فی اوصاف بلدة بلخ
لا فضل فی بلد فینا علی بلد
الا لمکة بیت الله والحرم
فانها فضلت من بین سائرها
بحرمة الدین والاسلام و القدم
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة التاسعة عشر - فی اوصاف بلدة بلخ
هر یک از غایت ترفع قدر
پیشوای بزرگ و صاحب صدر