گنجور

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۷

 

روحی فداک بی تو مرا کار مشکل است

بر خاطرم ز هجر تو این بار مشکل است

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۸

 

موی خوانم میان او اما

موی در این میان نمی گنجد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۹

 

بوستانش را آیفت ز بهن نرسد

دوستانش را آیفت به دشمن نرسد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۰

 

طراز خاتم شاهنشهی به لوح ابد

شد است یاتی من بعدی اسمه احمد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۱

 

همچو ملخی که شاخساری بخورد

وانگاه ورا به شاخ ساری بخورد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۲

 

آن روز که مه شدی نمی دانستی

کانگشت نمای عالمی خواهی شد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۳

 

نام محمودش که محمودست بشمر پس بگو

عاقبت محمود سوی احمد محمود شد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۴

 

قبله‌گاها سال و ماهت تا ابد فرخنده باد

دشمنت در گریه و لعل لبت در خنده باد

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۵

 

حق تعالی مر ترا آورده از ایران پدید

همچو نادرشاه از افشار و تیمور از تتر

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۶

 

ای کودک نوزاده که پیران جهان را

تعلیم کنی دانش و تلقین کنی اسرار

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۷

 

می رسانم به عز عرض حضور

بنده ی زار مضطر مهجور

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۸

 

به غیر از غمزه و حسن و لطافت خوبرویان را

هزاران نکته می‌باید که جز عاشق نداند کس

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۹

 

گریه مینا، نگر به چشم ترش بین

ناله بربط شنو به داد دلش رس

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۰

 

از کلام و خنده دشنام و گله، ضرب و کنایت

شور و شیرین تند و تلخ و ترش و تیز است آن زبانش

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۱

 

از دیر نخواهم رفت در کعبه که میدانم

در دیر و حرم قبله است محراب دو ابرویش

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۲

 

رفیق من مه من یار من جعلت فلاک

گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۳

 

مطاعا، مشفقا تا چند غفلت داری از حالم

ببین دور از درت گیتی پریشان کرده احوالم

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۴

 

خداوندگارا تو را در دو عالم

به اورنگ اقبال خواهم مسلم

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۵

 

عزیز من به خدا جز تو یک عزیز ندارم

رفیق هجر تو جز اشک ریز ندارم

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۶

 

در آن زمان که بود بیم جان شگفت مدار

به زیر چادر ناهید اگر خزد بهرام

ادیب الممالک
 
 
۱
۷۴۳
۷۴۴
۷۴۵
۷۴۶
۷۴۷
۷۷۰