رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۸ - مؤذّن خراسانی
موسی صفتی کز خود مردانه برون آید
از جیب عیان بیند سرِّ ید بیضا را
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
ممتنع چیست هستی ناقص
واجب الذات کاملِ مطلق
جمع حق است و تفرقه باطل
جمع از تفرقه است با رونق
ور به عین الیقین نگاه کنی
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
هرکس که شود عاشق هر چیز همان است
زآنجا که بیامد برود باز بدان جا
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
به هر صورتی گر تو خود را نمودی
مکرر نگردد مسمی ز اسما
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
آن دل که شد از هر دو جهان فارغ و آزاد
بشنید مگر از شکنِ زلف تو بویی
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
میرود هرکس به رسمی در طریق عشقِ دوست
راهِ ما آمد فنا و نامرادی زاد راه
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
ماییم و آستان خرابات و جام می
مقبول عشق گشته و مردود خاص و عام
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
تا نداند هیچ مفلس سِرّ قلاشانِ عشق
مفتی معنی سوادالوجه را روپوش کرد
در رهِ مردان حق نفی است کفراثبات شرک
دم مزن اینجا که حیرت عقل را مدهوش کرد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
ذاتست در خفا و صفات است در ظهور
بوده است در اصول و فروع است درنمود
اهل قیاس گم شده در نشاءِ حواس
جانهای عارفان خدا همچو در شهود
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
حسن عالم گیر او از بهر اظهارِ کمال
مینماید در هزاران آینه اما یکی است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
آن را که در این راه شعوری و شروعی است
در هر نفس ای دوست عروجی و رجوعی است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
وجودازعشق شد پیدا، زهی عشق جهان آرا
بدان،این رمز را پنهان مگوباهیچ کس عمدا
زعقل و نفس عشق آمد که اوحدوسط دارد
برو ختم ولادت شد که در ترکیب بد مبدا
وجود عقل والا تابش نور هویت دان
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۱ - مختوم نیشابوری قُدِّسَ سِرُّه
تا ظن نبری که من به خود موجودم
یا این ره خونخوار به خود پیمودم
این بود و نبود من ز بود او بود
من خود کیم و کجا بدم کی بودم
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۲ - نجم الدین خوارزمی قُدِّسَ سِرّه
هرکه ما را یار شد ایزد مر او را یار باد
وانکه ما را خوار دید از عمر برخوردار باد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۲ - نجم الدین خوارزمی قُدِّسَ سِرّه
خواجگان در زمان معزولی
همه شبلی و بایزید شوند
باز چون بر سرِ عمل آیند
همه چون شمر و چون یزید شوند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۲ - نجم الدین خوارزمی قُدِّسَ سِرّه
گر یهودی قراضهای دارد
خواجهای نامدار و فرزانه است
وانکه دین دارد وندارد مال
گر همه بوعلی است دیوانه است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ
تو بستهٔ زَروزَن گشتهای و کشتهٔ آن
تو را ز مردیِ مردانِ پارسا چه خبر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ
گر به وجود ناظری، هر دو یکی است در وجود
ور به صفات مایلی، این دگر است و آن دگر
جامومیاندجسموجان،جام،میاست،وجسم، جان
ورتونیابی این سخن تن دگر است و جان دگر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ
حسن یکی و در نظر آینه صد هزار، دان
روح یکی و تن بسی باده یکی و جام صد
گر به صد آیینه یکی روی نمود صد نشد
نقش خیال اوست صد صدنشد و کدام صد
نام یکی اگر یکی صد نهد ای عزیز من
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۵۳ - نعمت اللّه کهسانی قُدِّسَ سِرُّهُ العَزیْزُ
مرد باید که ز شمشیر نگرداند روی
ورنه ز آغاز همان به که به میدان نرود