صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۳۸
هر که را از سایلان ناشاد می سازد بخیل
در حقیقت بنده ای آزاد می سازد بخیل
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۳۹
هر که از لاغری انگشت نما شد چو هلال
چون مه بدر رسد زود به معراج کمال
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۰
تن گران و جان نزار و دل کباب است از طعام
غفلت از خواب است و خواب از آب و آب است از طعام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۱
لازم یکدیگر افتاده است ناکامی و کام
بیشتر از فصل ها در فصل گل باشد زکام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۲
حرص کرد از دعوی فقر و فنا شرمنده ام
بخیه از دندان سگ دارد لباس ژنده ام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۳
می چکد چون شمع آتش از زبان خامه ام
می کشد بر سیخ مرغ نامه بر را نامه ام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۴
اشک خونین بس که زد جوش از دل دیوانهام
چون نگین هموار شد با فرش، سقف خانهام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۵
ناز آن لبها ز خط از قدردانی می کشم
از سیاهی ناز آب زندگانی می کشم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۶
گرچه در راه سخن کرده است از سر پا قلم
سرنیارد کرد از خجلت همان بالا قلم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۷
از خموشی ما ز دست هرزه نالان رسته ایم
ما در منزل به روی خود ز بیرون بسته ایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۸
ما به رنجش اکتفا از تندخویان کرده ایم
ما به پشت کار صلح از زشت رویان کرده ایم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۴۹
غم به آه از سینه افگار برمی آوریم
ما به نیش عقرب از دل خار برمی آوریم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۰
چند دل ز اندیشه بیش و کم روزی خوریم؟
دیگران روزی خورند و ما غم روزی خوریم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۱
بر زمین خط از خیال سرو قدی می کشیم
اول مشق جنون ماست، مدی می کشیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۲
کجا شور قیامت تلخ سازد خواب شیرینم؟
که پای سیل میآید به سنگ از خواب سنگینم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۳
ما نه امروز ز گلگشت چمن سیر شدیم
غنچه بودیم درین باغ که دلگیر شدیم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۴
چنان که جمله عبادات از وضوست تمام
وجود آدم خاکی به آبروست تمام
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۵
نجست ناوک آهی درست از شستم
به غبغب هدفی آشنا نشد دستم
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۶
مرا که هست میسر سبو به دوش کشم
چرا کباده خمیازه تا به گوش کشم؟
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۵۷
به دست چون شکن زلف او شمار کنم
مگر ز عقده دل سبحه اختیار کنم