گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۳۸

 

زنگ از دل ما آن خط شبرنگ زداید

زنگار که دیده است ز دل زنگ زداید؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۳۹

 

خط در دل روشن گهران مهر فزاید

در آینه ها نقش نگین راست نماید

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۰

 

در کسوت فقر آن رخ چون ماه ببینید

در زیر کلاه نمدی ماه ببینید

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۱

 

در صیدگاه دنیا هر کس که هوش دارد

جز عبرت آنچه باشد صید حرم شمارد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۲

 

تا خط دمید با من دلدار هم سخن شد

خط غبار جانان خاک مراد من شد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۳

 

دل ز من خال یار می گیرد

حق به مرکز قرار می گیرد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۴

 

هیچ شریفی خسیس رای نباشد

آتش یاقوت ژاژخای نباشد

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۵

 

خسیس از هنرپیشگان عیب بیند

مگس بیشتر بر جراحت نشیند

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۶

 

از نمدپوشان زبان طعن را کوتاه دار

کز نمد سالم نمی آید برون دندان مار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۷

 

گل گلاب از هرزه خندی شد درین نیلی حصار

خنده بیجاست برق گریه بی اختیار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۸

 

شد فزون در دور خط کیفیت لبهای یار

نشائه می بخشد دو بالا، می چو گردد پشت دار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۴۹

 

پوچ گو را بر سر گفتار بی حاصل میار

پنبه زنهار از سر مینای خالی برمدار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۰

 

وقت خواب ناز، آن مژگان بود خونریزتر

پشت این تیغ سیه تاب است از دم تیزتر

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۱

 

هر که برگش بیش، وقت مرگ لرزد بیشتر

از پریشانی گل صد برگ لرزد بیشتر

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۲

 

هست حاجت در بساط کج کلاهان بیشتر

همت از درویش می جویند شاهان بیشتر

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۳

 

می رسد هر دم مرا از نوخطان نیش دگر

ریش هیهات است گردد مرهم ریش دگر

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۴

 

بر دل موری درین عبرت سرا غافل مخور

دل بخور چندان که می خواهی، ولی بر دل مخور

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۵

 

کریم سایل خود را غنی کند یکبار

دو بار لب نگشاید صدف به ابر بهار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۶

 

یکی هزار شود داغ در دل افگار

زمین سوخته، جان می دهد به تخم شرار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۷

 

ندیده ایم به جز ماه روزه ماه دگر

که از تمام بود ناقصش مبارک تر!

صائب تبریزی
 
 
۱
۵۰۲
۵۰۳
۵۰۴
۵۰۵
۵۰۶
۷۷۰