گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۴

 

بیخودان، از جستجو در وصل فارغ نیستند

قمری از حیرت همان کوکو زند در پای سرو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۵

 

مرا ز خضر طریقت نصیحتی یادست

که بی گواهی خاطر به هیچ راه مرو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۶

 

چاه این بادیه از نقش قدم بیشترست

بی‌چراغ دل آگاه به این راه مرو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۷

 

چو غنچه دست و رخی تازه کن به شبنم اشک

نشسته روی به دیوان صبحگاه مرو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۸

 

حرف گفتن در میان عشق و دل انصاف نیست

صاحب منزل ازو، منزل ازو، اسباب ازو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۲۹

 

من بسته‌ام لب طمع، اما نگار من

دارد دهان بوسه فریبی که آه ازو!

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۰

 

باغ و بهار چشم و دل قانع من است

صحرای ساده‌ای که نروید گیاه ازو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۱

 

خصم درونی از برون، بارست بر دل بیشتر

با دشمنان کن آشتی، با خویشتن در جنگ شو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۲

 

چون شبنم روشن گهر، با خار و گل یکرنگ شو

بگذار رعنایی ز سر، بیزار از نیرنگ شو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۳

 

زنهار در دار فنا، انگور خود ضایع مکن

گر باده نتوانی شدن، منصور وار آونگ شو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۴

 

از جهان آب و گل بگذر سبک چون گردباد

چون ره خوابیده، بار خاطر صحرا مشو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۵

 

از چراغی می‌توان افروخت چندین شمع را

دولتی چون رو دهد، از دوستان غافل مشو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۶

 

در کهنسالی ز مرگ ناگهان غافل مشو

برگ چون شد زرد، از باد خزان غافل مشو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۷

 

مشرق خمیازه می‌سازد دهن را حرف پوچ

مستی بی درد سر خواهی، لب پیمانه شو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۸

 

روزگار زندگانی را به غفلت مگذران

در بهاران مست و در فصل خزان دیوانه شو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۳۹

 

سوگند می‌دهم به سر زلف خود ترا

کز من اگر شکسته تری یافتی بگو

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۰

 

نیست در پایان عمر از رعشه پیران را گزیر

بر فروغ خویش می‌لرزد چراغ صبحگاه

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۱

 

هست در قبضهٔ تقدیر، گشاد دل تنگ

حل این عقد ز سرپنجهٔ تدبیر مخواه

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۲

 

مرگ بی‌منت، گواراتر ز آب زندگی است

زینهار از آب حیوان عمر جاویدان مخواه

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۱۴۴۳

 

چون لاله گرچه چشم و چراغم بهار را

تر می‌کنم به خون جگر، نان سوخته

صائب تبریزی
 
 
۱
۴۴۶
۴۴۷
۴۴۸
۴۴۹
۴۵۰
۷۷۰