گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۴

 

در طریق عشق، خار از پا کشیدن مشکل است

ریشه در دل می‌کند خاری که در پا می‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۵

 

رفتی و از بدگمانیهای عشق دوربین

تا تو می‌آیی به مجلس، دل به صد جا می‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۶

 

در بیابان جنون از راهزن اندیشه نیست

کاروان در کاروان سنگ ملامت می‌رود!

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۷

 

در خرابات مغان بی عصمتی را راه نیست

دختر رز با سیه مستان به خلوت می‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۸

 

روشنگر وجود بود آرمیدگی

آیینه است آب چو هموار می‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۲۹

 

جایی نمی‌روی که دل بدگمان من

تا بازگشتن تو به صد جا نمی‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۰

 

از پاشکستگان چراغ است تیرگی

زنگ کدورت از دل عاقل نمی‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۱

 

هر جلوه‌ای که دیده‌ام از سروقامتی

چون مصرع بلند ز یادم نمی‌رود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۲

 

هیچ کس عقده‌ای از کار جهان باز نکرد

هر که آمد گرهی چند برین کار افزود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۳

 

می‌شود خون خوردن من ظاهر از رخسار یار

از گلستان حسن سعی باغبان پیدا شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۴

 

می‌شود قدر سخن سنجان پس از رفتن پدید

جای بلبل در چمن، فصل خزان پیدا شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۵

 

محراب صبح گوشهٔ ابرو بلند کرد

ساقی مهل نماز صراحی قضا شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۶

 

به داد من برس ای عشق، بیش ازین مپسند

که زندگانی من صرف خورد و خواب شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۷

 

آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر

چشم دارم به همین درد گرفتار شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۸

 

عشق فکر دل افگار ز من دارد بیش

دایه پرهیز کند طفل چو بیمار شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۳۹

 

می‌خوردن مدام مرا بی‌دماغ کرد

عادت به هر دوا که کنی بی‌اثر شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۰

 

بر گشاد دل من دست ندارد تدبیر

به دریدن مگر این نامه ز هم باز شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۱

 

طی شد ایام برومندی ما در سختی

همچو آن دانه که در زیر قدم سبز شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۲

 

گل بی خار درین غمکده کم سبز شود

دست در گردن هم، شادی و غم سبز شود

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۸۴۳

 

سیل دریا دیده هرگز بر نمی‌گردد به جوی

نیست ممکن هر که مجنون شد دگر عاقل شود

صائب تبریزی
 
 
۱
۴۱۶
۴۱۷
۴۱۸
۴۱۹
۴۲۰
۷۷۰