صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۴
دل نازک به نگاه کجی آزرده شود
خار در دیده چو افتاد، کم از سوزن نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۵
به که در غربت بود پایم به زندان ای پدر
یک قدم بی چاه در صحرای کنعان تو نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۶
ای نسیم پیرهن بر گرد از کنعان به مصر
شعله شوق مرا حاجت به دامان تو نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۷
گر محتسب شکست خم میفروش را
دست دعای باده پرستان شکسته نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۸
یک دل آسوده نتوان یافت در زیر فلک
در بساط آسیا یک دانهٔ نشکسته نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۴۹
چون طفل نوسوار به میدان اختیار
دارم عنان به دست و به دستم اراده نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۰
چون وانمیکنی گرهی، خود گره مشو
ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۱
غنچهٔ تصویر میلرزد به رنگ و بوی خویش
در ریاض آفرینش یک دل آسوده نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۲
از زاهدان خشک مجو پیچ و تاب عشق
ابروی قبله را خبری از اشاره نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۳
در موج پریشانی ما فاصلهای نیست
امروز به جمعیت ما سلسلهای نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۴
بوی گل و باد سحری بر سر راهند
گر میروی از خود، به ازین قافلهای نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۵
در بیابان جنون سلسلهپردازی نیست
روزگاری است درین دایره آوازی نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۶
سر زلف تو نباشد سر زلف دیگر
از برای دل ما قحط پریشانی نیست !
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۷
که باز حرف گلوگیر توبه را سرکرد؟
که در بدیههٔ مینای می روانی نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۸
ز خنده رویی گردون، فریب رحم مخور
که رخنههای قفس، رخنه رهایی نیست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۵۹
مجنون به ریگ بادیه غمهای خود شمرد
یاد زمانهای که غم دل حساب داشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۰
چه ز اندیشه تجرید به خود میلرزی ؟
سوزنی بود درین راه، مسیحا برداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۱
دل ز جمعیت اسباب چو برداشتنی است
آنقدر بار به دل نه که توانی برداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۲
من به اوج لامکان بردم، وگرنه پیش ازین
عشقبازی پلهای از دار بالاتر نداشت
صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۵۶۳
قاصدان را یکقلم نومید کردن خوب نیست
نامهٔ ما پاره کردن داشت گر خواندن نداشت