گنجور

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۴۸ - عبدالله

 

نه که بیخون جگر راحت دل دیده نیافت

تا دلم خار نخورد آبله پا نشکافت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۴۹ - غریب

 

چو چشم از مژه پرویز نی است لؤلؤ بیز

غبار خاک درت را عبیر وش گو بیز

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۰ - غنی

 

یکدم آسوده ز کشتن دل قصاب نبود

تیغ خونریز دل سخت ترا خواب نبود

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۲ - کاکا

 

جهان تنها گرفت از خلق خوش یار

کجا با لشگران گیرد دگر بار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۳ - کریم مراد

 

کرام کریم و مرید مراد

به تشریف هم در جهانند شاد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۴ - قلی

 

گفته دیوانه باشد خنده و در دل چرا

درد و خنده هر دو آخر ظاهرست اینک مرا

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۵ - منصور

 

برنگین خاتم جانست نام آن صنم

ور دهد دستم بکارم در سواد دیده هم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۶ - مرشد

 

هر که از اهل یقین از جام حیدر گشت مست

مشرک آب کوثر از دست علی طرفی نبست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۷ - مسکر

 

گر نسیم از طره سنبل بیفشاند غبار

نافه های مشک ریزد در سر زلف نگار

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۸ - محمود

 

آن دهانم برده است از یاد و باز آرد به یاد

باز گردد عمر رفته گرچه بی‌او شد به باد

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۵۹ - میر شیخ علی

 

ز درد درد تو بسیار خون دل خوردم

خمیر عیش ولی شد سرشته زان دردم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۱ - مدامی

 

روز دل من بتلخکامی

در جای خطر فتد ز خامی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۲ - معین

 

اعدا شمردیم بسی جمله یکی بود

چون جمله یکی باشد در چه شماریم

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۳ - مقصود

 

اهلی از گفتن و ناگفتن غم پا بگل است

بیزبان فهم شود قصه اش آخر دو دلست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۴ - ورامی

 

دل گرچه از هوایت دارد غم پیاپی

گر گفت ازین هوایم غم نیست شنو از روی

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۵ - نامی

 

زان پری دیوانگی جز از دل دیوانه نیست

آدمی گر از سر دل بگذرد دیوانه نیست

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۶ - نوح

 

نخواهم بنگرد در آینه خویش

که چون خود بین شود گردد جفا کیش

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۷ - ولی

 

مسند شاهی بود دام ره هر بی‌بصر

میل درویشی نما گردیده‌ای داری به سر

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » معمیات » بخش ۶۸ - عیسی

 

آتشی کز برق غیرت برفروخت

خرمن درویش درمانده بسوخت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » لغزها » لغز میر کریم الدین

 

چیست آن نام کاوری بشمار

در حساب کواکب سیار

اولش اول می آخر هم

ثانیش ثانی می از دو کنار

مرکزش کانی و محیطش را

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۳۰۹
۳۱۰
۳۱۱
۳۱۲
۳۱۳
۷۷۰