گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۰

 

شهری که در او شحنه ستمکش باشد

بنگر که در آن شهر چه چربش باشد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۱

 

شیر مردی باید از خود رسته‌ای

وز دو عالم رخت خود بر بسته‌ای

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۲

 

صوت داود است و ما خوش نغمه‌ای داریم از آن

مرغ روح ما کند تسبیح با ما جاودان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۳

 

صورت حق معنی هر دو جهان

آن رسول اللّه امام انس و جان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۴

 

طریق عرف سید گفت با تو

تو دانی بعد از این والله اعلم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۵

 

ظاهر و باطن ار کنی کامل

هر دو میراث باشدت حاصل

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۶

 

ظاهر و باطن صدف می خوان

سرّ درّ یتیم را می ‌دان

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۷

 

ظاهرم در کوبنان و باطنم و در کوه صاف

صوفیان صاف را صد مرحبا باید زدن

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۸

 

ظل ید مطلق است این دست

خود دست که را دهد چنین دست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۶۹

 

عارفان غیر او به او دانند

عاقلان او به غیر او دانند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۰

 

عارفانش خوانده ‌اند این حضرت جمع وجود

از عطای آن حقیقت این حقایق را نمود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۱

 

عاشقانه خوش درین دریا نشین

خوش بر آ با ما دمی با ما نشین

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۲

 

عالم و معلوم آنجا هست نیست

خادم و مخدوم آنجا هست نیست

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۳

 

عشق است که گوهر محیط است

عشق است که بحر بیکران است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۴

 

عشق او در همه بود ساری

خواه در مصر خواه در ساری

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۵

 

عشق چوگان و عالمی گویم

سخن عاشقانه می ‌گویم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۶

 

عقل اگر لشکری کشد بر تو

قوتی کن بر او شکست آور

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۸

 

علی الصباح به میخانه خوش روان گشتیم

شراب ناب بخوردیم و مست از آن گشتیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۷۹

 

عیدی هر کسی بود چیزی

عیدی ما لقای محبوب است

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۸۰

 

عین ما چون به عین واصل شد

اسم و رسمی که بود زایل شد

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۶۰
۲۶۱
۲۶۲
۲۶۳
۲۶۴
۷۷۰