×
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۴
در هر چه نظر کنم توئی در نظرم
وین طرفه که از تو من تو را می نگرم
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۲۵
در هوای مجلسش چندان بگریم همچو شمع
کآب چشمم نرم گرداند دل چون آهنش
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۳۲
دهن و چشم و لبت هر سه به هم خوب افتاد
راستی خوبی تو جمله به وجه افتاده است
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۳۴
ذاتی و چه ذات ، ذات موصوف من است
شک نیست که این ظهور موقوف من است
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۳۵
ذرهای نیست که خورشید در او پیدا نیست
قطرهای نیست درین بحر که او با ما نیست
شاه نعمتالله ولی » مفردات » شمارهٔ ۱۳۶
راز با کاغذ و با خامه نمی یارم گفت
به دو روی و دو زبان راز نگوید عارف