گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۸

 

صبری کنیم تا ستم او چه می کند

با این دل شکسته غم او چه می کند

هر کس علاج درد دلی می کنند و ما

دم در کشیده تا ستم او چه می کند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۳۹

 

عاقلی کی به عاشقان ماند

آن سرگل کجا نهان ماند

هندوئی کی بود چو ترک خوشی

این چنین کی به آنچنان ماند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۰

 

نور او را به نور او بیند

هر چه بیند همه نکو بیند

هم از او گوید و از او شنود

نه چو احول یکی به دو بیند

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۱

 

هرچه بوده است و هر چه خواهد بود

به همه کس خدا عطا فرمود

قابلیت چنان که او بخشید

هر یکی یافتند آن مقصود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۲

 

همه عالم یکی بود موجود

در همه می نماید آن مقصود

گفتهٔ سیدم به جان بشنو

دولتت یار و عاقبت محمود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۳

 

بنده آخر کجا خدا گردد

ور خدائیست چون خدا گردد

بنده هرگز خدا شود نشود

لیکن از خویشتن فنا گردد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۴

 

همه عالم ز حضرتش موجود

این چنین بوده است و خواهد بود

هر چه خواهی چو ما از او می خواه

تا بیابی ز حضرتش مقصود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۵

 

در جمله مرتبه برآید

در مرتبه ها همه نماید

وین طرفه که این همه مراتب

در وحدت او نمی فزاید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۶

 

در عین تو او نکو نماید

عالی به صفات تو نماید

گر نیک و بد است از تو بر تو

آن نور تو را چو او نماید

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۷

 

هر چه در غیب و در شهادت بود

همه ایثار بندگان فرمود

حسن اسما و هم جمال و صفات

در چنین آینه به ما بنمود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۴۹

 

هر بلا کز حضرتش ما را بود

خوش بلائی از چنان والا بود

هر بلا کآمد از او نبود بلا

آن بلا نبود که آن والا بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۰

 

ناظر و منظور آنجا کی بود

بود و هم نابود آنجا کی بود

هفت دریا غرقه اندر بحر او

بلکه اسم و رسم دریا کی بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۱

 

یک هویت اول و آخر بود

آن حقیقت باطن و ظاهر بود

ظاهر و باطن یکی گوید مدام

در هویت هر که او ناظر بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۲

 

گوهر دُر یتیم از ما بجو

زان که عین ما از این دریا بود

کون جامع جملهٔ اسما بود

عین عین عین جد ما بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۳

 

بر علم قدر عظیم بود

خوش بزرگی که او علیم بود

حکم حاکم به قدر استعداد

بود ار حاکم حکیم بود

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۴

 

هرکه او از خدای ناترسد

از من و تو دگر کجا ترسد

ترسم از ذات اوست تا دانی

دلم از دیگری چرا ترسد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۵

 

عقل و علمش به ذات او نرسد

ور تو گوئی رسد مگو نرسد

تا ابد عاقل ار کند فکری

حاصلش غیر گفتگو نرسد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۶

 

صوفی با صفا وفا دارد

لاجرم از وفا صفا دارد

اگر آسان بود تصوف او

که در این ره امام ما دارد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۷

 

هرکه او برخاک این درگه فتاد

روی خود بر جنت المأوا نهاد

گر در آمد از در ما عارفی

حق تعالی خوش دری بر وی گشاد

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۱۵۸

 

خشت عقل از قالبش بیرون فتاد

خانهٔ عاقل نگر تا چون فتاد

عقل مجنون آمد و لیلی گریخت

آنکه لیلی بود با مجنون فتاد

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲۴۶
۲۴۷
۲۴۸
۲۴۹
۲۵۰
۷۷۰