خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۲
بچه ی مرغ تا نگردانی
نام دلدار من کجا دانی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۳
چو با زر مرا پیش شاه آوری
بدانی که آن ماه را نام چیست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۴
حرفی بفکن ز نام و آنگه بشمار
تا چند بود که نام یارم آنست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۵
آنک او ده یا قدّش نبود سرو روان
خمس را خامس رابع کن و نامش برخوان
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۶
شراب بر سر مو ریز و طرف بستان گیر
که نام یار منت در زمان شود معلوم
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۷
نام سرو لاله رخ دانی که چیست
چشمه و آب روان و پای گل
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۸
با فضله ی زنبور چو یک نیمه ی هاون
ترکیب کنی نام بزرگیست معین
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۴۹
قلب عکس و عکس قلب قلب را ترکیب کن
تا بدانی نام آن سرو سمن سیمای من
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۰
گفتمش نام تو ای سیمین تن آخر چیست گفت
چون مرا با زر ببینی نام من روشن کنی
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۲
یار من آن صنم که بخوبیش یار نیست
دارد جمال و قرض زهر یک چهار دانگ
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۳
پسنه دهنی که مستم از بادامش
تا زر ندهی مرا ندانی نامش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۴
آن یار که جان و دل گروگان ویست
صد بر سر قرض نه که نامش گردد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۵
برجای سرمه چو بخوانی سر سال
معلوم کنی نام مهی مشکین خال
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۶
ای ترک سمن عذار خونریز
گر زانک بصید می روی خیز
سگ را سرش از بدن جدا کن
در گردن آهوئی درآویز
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۷
عین چون در میان صاد نهی
نام آن سرو سیمتن گردد
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۸
ای جوان چون نام دلدارم نمی دانی که چیست
روی مغلوب مصحّف را بنه بر پای پیر
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۵۹
هر چند تنم چو موی آن سیمتنست
مو بر سر من نام دلارام منست
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۰
فرشی که فکندم از پی آرامش
پهلو چو بر آن نهی بدانی نامش
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۱
ببوی شست سر زلف یارا گرداری
هوای چشمه ی خورشید در شب تاری
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » معمّیات » شمارهٔ ۶۳
قلب نعل و پای مقلوب مصحّف را بزن
بر سر شه تا بدانی نام سیم اندام من