کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۹
باد و گردم نکرد زشتی هیچ
با دل من چرا شد ایدون زشت
زانکه خویی پلید کرد مرا
هر که را خو پلید ، هست پلشت
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۱
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم ازو شادمان و گه ناشاد
مباش غمگین یک لفظ یاد گیر لطیف
شگفت و کوته ، لیکن قوی و با بنیاد
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۲
مرا گفت بگیر این و بزی خرم و دلشاد
و گر تنت خراب است بدین آب کن آباد
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۳
افراز خانه ام ز پی بام و پوشش
هر چم به خانه اندر ، سر شاخ و تیر بود
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۴
لاله به غَنجار ، سرخ کرده همه روی
از حسد خوید بر کشید سر از خوید
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۵
چندین حریر حُلّه که گسترد بر درخت
مانا که بر زدند به قُرقوب و شوشتر
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۷
ز هول تاختن و کینه آختنش مرا
همی گداخته همچون کُناغ تاخته گیر
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۸
بر آمد ابر پیریت از بن گوش
مکن پرواز گرد رود و بِگماز
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۱۹
سزد که دو رخ کاریز آب دیده کنی
که ریز ریز بخواهدت ریختن کاریز
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۰
آنچه به پیمانه تو را داده اند
با تو نه پیمانه بماند و قفیز
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۱
کافور تو با لوس بود مشک تو با ناک
با لوس تو کافور کنی دایم مغشوش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۲
آن جهان را بدین جهان مفروش
گر سخندانی این سخن بنیوش
پیری آغوش بازکرده فراخ
تو همی گوش با شکافهٔ غوش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۳
ای دریغا که مورد زار مرا
ناگهان باز خورد برف ِ وغیش
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۴
دل شاد دار و پند کسایی نگاه دار
یک چشمزد جدا مشو از رطل و از تفاغ
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۵
ای زدوده سایهٔ تو ز آینهٔ فرهنگ زنگ
بر خرد سرهنگ و فخر عالم از فرهنگ و هنگ
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۶
زواله اش چو شدی از کمان گروهه برون
ز حلق مرغ به ساعت فروچکیدی گِل
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۷
دل نرم کن به آتش و از بابزن مترس
کز تخم مردمانْت برون است پرو بال
کسایی » ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت » شمارهٔ ۲۸
نادیده هیچ مشک و همه ساله مشکبوی
ناکرده هیچ لعل و همه ساله لعل فام