گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱

 

گفتمش صد قدم توانی رفت

نفسی رفت و بی قدمتر گشت

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲

 

دست فلک از پای درآورد مرا

ای پای نهاده بر فلک دستم گیر

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳

 

ناصح ار در کوی رندان پا نهد سر بشکنش

تا ز فرق سرکند پا در ره مستان عشق

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴

 

چشم تو گر یک نظر درنگرد سوی دل

گوشهٔ زلف تو را گیرم و فارغ شوم

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۵

 

بیا می نوش ساقی با لب یار

غم دل را به دست دل رها کن

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۶

 

از دهانش کام دل برگیرم و خوش دل شوم

گوشهٔ زلفش به دست من گر افتد یک شبی

خیالی بخارایی
 
 
sunny dark_mode