گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۵

 

هر چند که دل به وصل شادان کردیم

دیدیم که خاطرت پریشان کردیم

خوش باش که ما خوی به هجران کردیم

بر خود دشوار و بر تو آسان کردیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۶

 

ما طی بساط ملک هستی کردیم

بی نقض خودی خداپرستی کردیم

بر ما می وصل نیک می‌پیوندد

تف بر رخ می که زود مستی کردیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۷

 

جانا من و تو نمونهٔ پرگاریم

سر گرچه دو کرده‌ایم یک تن داریم

بر نقطه روانیم کنون چون پرگار

در آخر کار سر به هم باز آریم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۸

 

ما با می و مستی سر تقوی داریم

دنیی طلبیم و میل عقبی داریم

کی دنیی و دین هر دو به هم آید راست

اینست که ما نه دین نه دنیی داریم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۸۹

 

شمعم که همه نهان فرو می‌گریم

می‌خندم و هر زمان فرو می‌گریم

چون هیچ کس از گریه من آگه نیست

خوش خوش به میان جان فرو می‌گریم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۰

 

ما جز به غم عشق تو سر نفرازیم

تا سر داریم در غمت دربازیم

گر تو سر ما بی سر و سامان داری

ماییم و سری در قدمت اندازیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۱

 

در مصطبها درد کشان ما باشیم

بدنامی را نام و نشان ما باشیم

از بد بترانی که تو شان می‌بینی

چون نیک ببینی بدشان ما باشیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۲

 

یک جو غم ایام نداریم خوشیم

گر چاشت بود شام نداریم خوشیم

چون پخته به ما میرسد از مطبخ غیب

از کس طمع خام نداریم خوشیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۳

 

ببرید ز من نگار هم خانگیم

بدرید به تن لباس فرزانگیم

مجنون به نصیحت دلم آمده‌است

بنگر به کجا رسیده دیوانگیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۴

 

من لایق عشق و درد عشق تو نیم

زنهار که هم نبرد عشق تو نیم

چون آتش عشق تو بر آرد شعله

من دانم و من که مرد عشق تو نیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۵

 

ما قبلهٔ طاعت آن دو رو می‌دانیم

ایمان سر زلف مشکبو می‌دانیم

با این همه دلدار به ما نیکو نیست

ما طالع خویش را نکو می‌دانیم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۶

 

در حضرت پادشاه دوران ماییم

در دایرهٔ وجود سلطان ماییم

منظور خلایقست این سینهٔ ما

پس جام جهان نمای خلقان ماییم

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۷

 

افتاده منم به گوشهٔ بیتِ حَزَن

غمهای جهان مونس غمخانهٔ من

یا رب تو به فضل خویش دندانم را

بخشای به روح حضرت ویس قَرَن

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۸

 

ای دوست ترا به جملگی گشتم من

حقا که درین سخن نه زرقست و نه فن

گر تو ز وجود خود برون جستی پاک

شاید صنما به جای تو هستم من

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۹

 

بگریختم از عشق تو ای سیمین تن

باشد که زغم باز رهم مسکین من

عشق آمد و از نیم‌رهم باز آورد

مانندهٔ خونیان رسن در گردن

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۰

 

فریاد ز دست فلک بی سر و بن

کاندر بر من نه نو بهشت و نه کهن

با این همه نیز شکر میباید کرد

گر زین بترم کند که گوید که مکن

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۱

 

ای خالق ذوالجلال وحی رحمان

سازندهٔ کارهای بی سامانان

خصمان مرا مطیع من می‌گردان

بی‌رحمان را رحیم من می‌گردان

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۲

 

جانست و زبانست زبان دشمن جان

گر جانت به کارست نگه‌دار زبان

شیرین سخنی بگفت شاه صنمان

سر، برگ درختست، زبان باد خزان

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۳

 

چندین چه زنی نظاره گرد میدان

اینجا دم اژدهاست و زخم پیلان

تا هر که در آید بنهد او دل و جان

فارغ چه کند گرد سرای سلطان

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۰۴

 

رفتم به طبیب و گفتم از درد نهان

گفتا: از غیر دوست بر بند زبان

گفتم که: غذا؟ گفت: همین خون جگر

گفتم: پرهیز؟ گفت: از هر دو جهان

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۱۱۹۳