عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱
با آنکه خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
با این همه راضیم به دشنام از تو
از دوست چه دشنام؟ چه نفرین؟ چه دعا؟
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲
عیشی نبود چو عیش لولی و گدا
افکنده کله از سر و نعلین ز پا
پا بر سر جان نهاده، دل کرده فدا
بگذاشته از بهر یکی هر دو سرا
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳
ای دوست، به دوستی قرینیم تو را
هر جا که قدم نهی زمینیم تو را
در مذهب عاشقی روا نیست که ما:
عالم به تو بینیم و نبینیم تو را
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴
ای دوست، فتاد با تو حالی دل را
مگذار ز لطف خویش خالی دل را
زیبد به جمال خود بیارایی دل
زیرا که تو بس لایق حالی دل را
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵
سودای تو کرد لاابالی دل را
عشق تو فزود غصه حالی دل را
هر چند ز چشم زخم دوری، ای بینایی
نزدیک منی چو در خیال دل را
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶
تا با توام، از تو جان دهم آدم را
وز نور تو روشنی دهم عالم را
چون بیتو بوم، قوت آنم نبود
کز سینه به کام خود برآرم دم را
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷
تا ظن نبری که مشکلی نیست مرا
در هر نفسی درد دلی نیست مرا
مشکلتر ازین چیست؟ که ایام شباب
ضایع شد و هیچ منزلی نیست مرا
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸
دل بر تو نهم، زنم بداندیشان را
وز تو نبرم ستیزهٔ ایشان را
گر عمر مرا در سر کار تو شود
عهد تو به میراث دهم خویشان را
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹
از بادهٔ عشق شد مگر گوهر ما؟
آمد به فغان ز دست ما ساغر ما
از بسکه همی خوریم می را بر می
ما درسر می شدیم و می در سر ما
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
ای روی تو آرزوی دیرینهٔ ما
جز مهر تو نیست در دل و سینهٔ ما
از صیقل آدمی زداییم درون
تا عکس رخت فتد در آیینهٔ ما
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱
گل صبح دم از باد برآشفت و بریخت
با باد صبا حکایتی گفت و بریخت
بد عهدی عمر بین، که گل ده روزه
سر بر زد و غنچه گشت و بشکفت و بریخت
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲
عشق تو ز دست ساقیان باده بریخت
وز دیده بسی خون دل ساده بریخت
بس زاهد خرقه پوش سجاده نشین
کز عشق تو می بر سر سجاده بریخت
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳
ای جملهٔ خلق را ز بالا و ز پست
آورده ز لطف خویش از نیست به هست
بر درگه عدل تو چه درویش و چه شاه؟
در سایهٔ عفو تو چه هشیار و چه مست؟
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴
پیری ز خرابات برون آمد مست
دل رفته ز دست و جام می بر کف دست
گفتا: می نوش، کاندرین عالم پست
جز مست کسی ز خویشتن باز نرست
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵
گفتم: دل من، گفت که: خون کردهٔ ماست
گفتم: جگرم، گفت که: آزردهٔ ماست
گفتم که: بریز خون من، گفت برو
کازاد کسی بود که پروردهٔ ماست
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶
ماییم که بیمایی ما مایهٔ ماست
خود طفل خودیم و عشق ما دایهٔ ماست
فیالجمله عروس غیب همسایهٔ ماست
وین طرفه که همسایهٔ ما سایهٔ ماست
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷
آن دوستی قدیم ما چون گشته است؟
مانده است به جای؟ یا دگرگون گشته است؟
از تو خبرم نیست که با ما چونی
باری، دل من ز عشق تو خون گشته است
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸
در دام غمت دلم زبون افتاده است
دریاب، که خسته بیسکون افتاده است
شاید که بپرسی و دلم شاد کنی
چون میدانی که بی تو چون افتاده است؟
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹
هرگز بت من روی به کس ننموده است
این گفت و مگوی مردمان بیهوده است
آن کس که تو را به راستی بستوده است
او نیز حکایت از کسی بشنوده است
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)
عراقی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰
معشوقه و عشق عاشقان یک نفس است
رو هم نفسی جو، که جهان یک نفس است
با هم نفسی گر نفسی بنشینی
مجموع حیات عمر آن یک نفس است
![عراقی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/eraghi.gif)