گنجور

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱

 

تو را خدای بحمدالله آن کرم داده ست

که منشی فلکت مدح می‌کند انشا

بقای عمر تو بادا که خود مدایح تو

همی‌کند کرمت بر سخنوران املا

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲

 

چه گویم گردش گردون دون را

که خس را سر بر اوج آسمان برد

خردمندان و مردم زادگان را

ز بهر نانشان آب از رخان برد

خسیسی چند را داده ست توفیق

[...]

خیالی بخارایی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳

 

ای وزیری که ملک و جاه تو را

از سماوات و ارض بیرون ارض

از زمانه شکایتی دارم

بر ضمیر تو کرد خواهم عرض

که در ایّام دولت تو، یکی

[...]

خیالی بخارایی
 
 
sunny dark_mode