گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۲

 

گرمی مجلس از نفس دلکش منست

جوش و خروش اهل دل از آتش منست

بابافغانی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱

 

شادم ازین که دل ز وفای تو برگرفت

هر کس که دید رسم جفا کاری ترا

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۷

 

شبم را نیست امید سحر در فرقت ماهی

نسیم آه سردم در غلط می‌افکند گاهی

میلی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۴

 

چه نقصان کز پریشانى ز باغى

ببوى گل ببالا بر دماغى‌

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۵

 

مزن دم در سخن اى مرد بی‌دَم

که خود در حق خود گفتى که بیدم

شیخ بهایی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲۵

 

دیده شب فال مراد از موج اشک ما گرفت

کشتی بی ناخدا کام از دل دریا گرفت

فصیحی هروی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۱۶

 

سر قاتلی بنازم که ز کثرت ملایک

به جنازهٔ شهیدش نتوان نماز کردن

طبیب اصفهانی
 

غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۱

 

بوی آن موی معبر باز برد از هوش ما را

یار مستی می‌کشند این می‌کشان بر دوش ما را

غبار همدانی
 

غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۲

 

از دست گلچین بی‌روی گل ماند

چون پای بلبل در دیده‌ام خار

غبار همدانی
 

غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۳

 

نزدیک شد که مردم چشمم به جای اشک

در انتظار دوست به دامن روان شود

غبار همدانی
 

غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۴

 

این قامت رعنای تو این خانۀ ویران من

سرو سرای روستا طاووس خانۀ خار کن

غبار همدانی
 

غبار همدانی » مفردات » شمارهٔ ۵

 

گرچه دانم ز اشک خون‌باران من

لاله خواهد رست از بستان من

غبار همدانی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۱

 

ز حال طره آشفته‌اش مگو سخنی

کزین مقوله به آشفته حال، نتوان گفت

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۲ - اسباب سرافرازی

 

هیچ کاری نشد اسباب سرافرازی من

آبرومندتر است از همه، سگ‌بازی من

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۳ - داد و بیداد

 

ز بیداد توام، این مانده در یاد

که گویم دم به دم، ای داد و بیداد

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۴ - فروتنی

 

با این محیط فاسد و این مردم دنی

احمق کسی که تن دهد اندر «فروتنی»

عارف قزوینی
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۲۵ - چه می‌دانی؟

 

تو که شادی و خوش، چه می‌دانی

به من از دست زندگی چه گذشت؟!

عارف قزوینی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۷۱ - بیت

 

خیال آشنائی بر دلم نگذشته بود اول

نمیدانم چه دستی طرح کرد این آشنائی را

پروین اعتصامی
 
 
۱
۲
۳