عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۸
از فتح و ظفر بینم بر نیزۀ تو عقد
وز فرّ و هنر بینم بر دیزۀ تو یون
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۰۹
زین هر دو زمین هر چه گیا روید تا حشر
بیخش همه روئین بود و شاخ طبر خون
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۰
ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش
فکند تیغ یمانش رخش در عمان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۱
ز میغ نزم کزان روز روشن از مه تیر
چنان نمود که تاری شب از مه آبان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۲
کنند واجب جذری هم اندر آن ساعت
بهر شبی و سپارد بناقد وزّان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۳
ز بهر سور ببزم تو خسروان جهان
همی زنند شب و روز ماه بر کوهان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۴
چو بر روی ساعد نهد سر به خواب
سمن را ز پیلسته سازد ستون
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۶
زان ملک را نظام و ازین عهد را بقا
زان دوستان بفخر و ازین دشمنان شمان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۷
از آرزوی روی گل و روی دوستان
زرّین شدست روی من و روی بوستان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۸
چون سیم سفچه شاخ درختان جویبار
چون زرّ خفچه برگ درختان بوستان
گر بوستان بباد خزان زرد شد رواست
اندی که سرخ ماند روی خدایگان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۱۹
دریا گر آن بود که بدو در گهر بود
دریاست مدح گوی خداوند را دهان
در زیر امر اوست جهان و جهان خود اوست
یا رب خدایگان جهانست یا جهان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۰
آبست و زعفران حسد تو که حاسدت
بر چشم چشمه دارد و بر چهره زعفران
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۱
نا داده سود باشد و داده زیان بخلق
او داده سود بیند و نا داده را زیان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۲
آن چه روی است آن شکفته گردش اندر گلستان
وان چه جرّاره است خفته سال و مه بر گل ستان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۳
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۴
ار یقین خواهی که بینی از گمان آویخته
آنکه آن فربه سرینش بنگر و لاغر میان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۵
هزیمت رفتگان چونان همی رفتند روی از پس
چن اندر رستخیز آنکس کجا گویندۀ بهتان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۶
سپهسالار لشکرشان یکی لشکر کاری
شکسته شد از و لشکر ولیکن لشکر ایشان
عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۲۷
بوسه ندهد ما را ، ما را ندهد بوسه
غمگین دل ما دارد ، دارد دل ما غمگین