گنجور

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۸

 

من صرفه برم که بر صفم اعدا زد

مشتی خاک لطمه بر دریا زد

ما تیغ برهنه‌ایم در دست قضا

شد کشته هر آنکه خویش را بر ما زد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۱۹

 

حورا به نظارهٔ نگارم صف زد

رضوان به عجب بماند و کف بر کف زد

آن خال سیه بر آن رخ مطرف زد

ابدال ز بیم چنگ در مُصْحَف زد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۰

 

گر غره به عمری به تبی برخیزد

وین روز جوانی به شبی برخیزد

بیداد مکن که مردم آزاری تو

در زیر لبی به یا ربی برخیزد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۱

 

خواهی که ترا دولت ابرار رسد

مپسند که از تو بر کس آزار رسد

از مرگ میندیش و غم رزق مخور

کین هر دو به وقت خویش ناچار رسد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۲

 

این گیدی گبر از کجا پیدا شد

این صورت قبر از کجا پیدا شد

خورشید مرا ز دیده‌ام پنهان کرد

این لکهٔ ابر از کجا پیدا شد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۳

 

دلخسته و سینه چاک می‌باید شد

وز هستی خویش پاک می‌باید شد

آن به که به خود پاک شویم اول کار

چون آخر کار خاک می‌باید شد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۴

 

از شبنم عشق خاک آدم گل شد

شوری برخاست فتنه‌ای حاصل شد

سر نشتر عشق بر رگ روح زدند

یک قطرهٔ خون چکید و نامش دل شد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۵

 

تا ولولهٔ عشق تو در گوشم شد

عقل و خرد و هوش فراموشم شد

تا یک ورق از عشق تو از بر کردم

سیصد ورق از علم فراموشم شد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۶

 

انواع خطا گرچه خدا می‌بخشد

هر اسم عطیه‌ای جدا می‌بخشد

در هر آنی حقیقت عالم را

یک اسم فنا یکی بقا می‌بخشد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۷

 

از لطف تو هیچ بنده نومید نشد

مقبول تو جز مقبل جاوید نشد

مهرت به کدام ذره پیوست دمی

کان ذره به از هزار خورشید نشد

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۸

 

صوفی به سماع دست از آن افشاند

تا آتش دل به حیلتی بنشاند

عاقل داند که دایه گهوارهٔ طفل

از بهر سکون طفل می‌جنباند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۲۹

 

کی حال فتاده هرزه گردی داند

بی‌درد کجا لذت دردی داند

نامرد به چیزی نخرد مردان را

مردی باید که قدر مردی داند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۰

 

این عمر به ابر نوبهاران ماند

این دیده به سیل کوهساران ماند

ای دوست چنان بزی که بعد از مردن

انگشت گزیدنی به یاران ماند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۱

 

اسرار وجود خام و ناپخته بماند

وآن گوهرِ بس شریف، ناسفته بماند

هر کس به دلیل عقل چیزی گفتند

آن نکته که اصل بود ناگفته بماند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۲

 

چرخ و مه و مهر در تمنای تواند

جان و دل و دیده در تماشای تواند

ارواح مقدسان علوی شب و روز

ابجد خوانان لوح سودای تواند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۳

 

آنها که ز معبود خبر یافته‌اند

از جملهٔ کاینات سر یافته‌اند

دریوزه همی کنند مردان ز نظر

مردان همه از قرب نظر یافته‌اند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۴

 

زان پیش که طاق چرخ اعلا زده‌اند

وین بارگه سپهر مینا زده‌اند

ما در عدم آباد ازل خوش خفته

بی ما رقم عشق تو بر ما زده‌اند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۵

 

آن روز که نور بر ثریا بستند

وین منطقه بر میان جوزا بستند

در کَتْمِ عدم بسان آتش بر شمع

عشقت به هزار رشته بر ما بستند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۶

 

آنروز که نقش کوه و هامون بستند

ترکیب سهی قدان موزون بستند

پا بسته به زنجیر جنون من بودم

مردم سخنی به پای مجنون بستند

ابوسعید ابوالخیر
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲۳۷

 

قومی ز خیال در غرور افتادند

وَنْدَر طلب حور و قصور افتادند

قومی متشککند و قومی به یقین

از کوی تو دور دور دور افتادند

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۱۰۷
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۶۵۳۱