گنجور

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

چون که بی‌رنگی اسیر رنگ شد

موسی‌ای با موسی‌ای در جنگ شد

چون به بی‌رنگی رسی کان داشتی

موسی و فرعون دارند آشتی

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

عور شد از لباس بی‌چونی

باز پوشید کسوت چه و چون

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

حسن خود را از لباس آرد برون

باز در ذات خودش سازد وطن

کثرت کونین را در خود کشد

بحر وحدت چون که گردد موج زن

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

خیال از پیش برخیزد به یکبار

نماند غیر حق در دار دیار

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از عطار

 

چون گل از خار است و خار از گل چرا

هر دو در جنگند و اندر ماجرا‌

یا نه جنگ است از برای حکمت است

همچو جنگ خرفروشان صنعت است

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از سنایی

 

عاشقان در دمی دو عید کنند

عنکبوتان مگس قدید کنند

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » رسائل » شرح بیتی از سنایی

 

جهان را نیست هستی جز مجازی

سراسر حال او لهو است و بازی‌‌

اسیری لاهیجی