عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
دین ماروی و جمال و طلعت شاهانه است
کفر ما آن زلف تار و ابروی ترکانه است
از جمال خد و خالش عقل ما دیوانه است
و از شراب عشق او هر دو جهان میخانه است
روح ما خود آن بتست و قلب ما بتخانه است
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
آن بت که مرا داد بهجران مالش
دل گم کردم میان خد و خالش
پرسند رفیقان من از حال دلم
آن دل که مرا نیست چه دانم حالش
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
معشوقۀ من حسن و جمالی دارد
بر چهرۀ خوب خد و خالی دارد
کافر شود آنکه خد و خالش بیند
کافر باشد هر آنکه خالی دارد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
ابروی تو با چشم تو هم پهلو به
همسایۀ طرار یکی جادو به
آن خد ترا نگاهبان گیسو به
داند همه کس که پاسبان هندو به
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
ای عشق دریغا که بیان از تو مُحالست
حظ تو ز خود باشد و حظ از تومُحالست
انس تو بابرو و بآن زلف سیاهت
قوت تو ز خدست و حیوة تو ز خالست
اسم تو شریعت است و عین تو گناهست
[...]
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
آن راه که من آمدم کدامست ای جان
تا باز روم که کار خامست ای جان
در هر نفسی هزار دامست ای جان
نامردان را عشق حرامست ای جان
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
گویی دو زلف یارم در سر چه ناز دارد؟
کز دلبری و کشی کاری دراز دارد
با گل حدیث گوید با لاله پای کوبد
بر مه زره نگارد با زهره ساز دارد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
دوش آن بت من دست در آغوشم کرد
بگرفت و بقهر حلقه در گوشم کرد
گفتم صنما ز عشق تو بخروشم
لب بر لب من نهاد و خاموشمکرد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
چندان غم عشق ماه رویی خوردیم
کو را بمیان اندهش گُم کردیم
اکنون ز وصالش و فراقش فردیم
کو عشق و چه معشوق کرا پروردیم؟
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
دیدیم نهان گیتی و اهل دو جهان
وز علت و عاربرگذشتیم آسان
آن نور سیه زلا نقط برتر دان
زان نیز گذشتیم نه این ماندو نه آن
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
چون عشق تو بی نشان جمالی دارد
در اصل وجود خود کمالی دارد
هر لحظه تمثل و خیالی دارد
این عشق دریغا که چه حالی دارد
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
با دل گفتم که ای دل زرق فروش
کم گرد بگرد عشق با عشق مکوش
نشنید نصیحت و بمن بر زد دوش
تا لاجرمش زمانه میمالد گوش
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
تا من بمیان خلق باشم با تو
تنها ز همه خلق من و تنها با تو
خورشید نخواهم که برآید با تو
آیی بر من سایه نیاید با تو
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
بر سین سریر سرّ، سپاه آمد عشق
بر کاف کلام کل، کلاه آمد عشق
بر میم ملوک ملک، ماه آمد عشق
با این همه یک قدم ز راه آمد عشق
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
از عشق نشانه، جان ودل باختن است
وین کون و مکان هر دو بر انداختن است
گه مؤمن و گاه گاه کافر بودن
با این دو مقام تا ابد ساختن است
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
هر روز ز عشق تو بحالی دگرم
وز حسن تو در بند جمالی دگرم
تو آیت حسن را جمالی دگری
من آیت عشق را کمالی دگرم
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق
مجنون روزی سگی بدید اندر دشت
مجنون همگی بر سر سگ شادان گشت
گفتند که بر سگی ترا شادی چیست
گفتا روزی بکوی لیلی بگذشت
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
بستم کمر عشق بنام دل خویش
بردم بر دلبرم پیام دل خویش
حاصل کردم مِراد و کام دل خویش
ای من ز میان جان غلام دل خویش
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
ای دریغا جان قدسی در درون دو جهان
کس ندیدستش عیان و کس ندادستش نشان
گر کسی گوید که دیدم در مکان و لامکان
بر درخت غیرتش آویخته شد پیش از آن
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سابع - حقیقت روح و دل
حق بجان اندر نهان و جان بدل اندر نهان
ای نهان اندر نهان اندر نهان اندر نهان
این چنین رمزی عیان کو با نشانست و بیان
ای جهان اندر جهان اندر جهان اندر جهان