گنجور

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

آنکس که هزار عالم از رنگ نگاشت

رنگ من و تو کجا خرند ای ناداشت

این رنگ همه هوس بود یا پنداشت

او بی رنگست رنگ او باید داشت

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

آتش بزنم بسوزم این مذهب و کیش

عشقت بنهم به جای مذهب در پیش

تا کی دارم عشق نهان در دل ریش

مقصود رهی تویی نه دینست و نه کیش

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

ای آنک همیشه در جهان می‌​پویی

این سعی ترا چه سود دارد گویی ؟

چیزی که تو جویان نشان اویی

با تست همی، تو جای دیگر جویی!

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

گفتم مَلِکا ترا کجا جویم من ؟

وز خلعت تو وصف کجا گویم من

گفتا که مرا مجو بعرش و ببهشت

نزد دل خود که نزد دل پویم من

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

در بتکده تا خیال معشوقۀ ماست

رفتن به طواف کعبه از عقل خطاست

گر کعبه ازو بوی ندارد کُنش است

با بوی وصال او کُنِش کعبۀ ماست

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

تا هرچه علایق‌ست بر هم نزنی

در دایرۀ محققان دم نزنی

تا آتش در عالم و آدم نزنی

یک روز میان کم زنان کم نزنی

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

آن را که دلیل ره چون مه نیست

او در خطر است و خلق ازو آگه نیست

از خود به خود آمدن رهی کوته نیست

بیرون ز سر دو زلف شاهد ره نیست

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثانی - شرطهای سالک در راه خدا

 

خالی‌ست سیه بر آن لبان یارم

مُهری‌ست ز مشک بر شکر، پندارم

گر شاه حبش به جان دهد زنهارم

من بشکنم آن مُهر و شکر بردارم

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل ثالث - آدمیان بر سه گونه فطرت آفریده شده​اند

 

ما را خواهی تن بغمان اندر ده

چون شیفتگان سر بجهان اندر ده

دل پر خون کن بدیدگان اندر ده

وانگه ز ره دو دیده جان اندر ده

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل رابع - خود را بشناس تا خدا را بشناسی

 

در دیدۀ دیده دیده​ای بنهادیم

و آن را ز ره دیده غذا می​دادیم

ناگه بسر کوی جمال افتادیم

از دیده و دیدنی کنون آزادیم

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل رابع - خود را بشناس تا خدا را بشناسی

 

ای دل بچه زهره خواستی یاری را

کو چون تو هلاک کرد بسیاری را

دل گفت که باش تا شوم همی یکتایی

این خواستن از بهر چنین کاری را

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل خامس - شرح ارکان پنجگانۀ اسلام

 

در دیده رهی ز تو خیالیبنگاشت

بر دیدن آن خیال عمری بگذاشت

چون طلعت خورشید عیان سربرداشت

در دیده غلط نماند و درسر پنداشت

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل خامس - شرح ارکان پنجگانۀ اسلام

 

گر آب زنی بدیده آن میدان را

روبی بمژه درگه آن سلطان را

صد جان بدهی برشوه آن دربان را

گوید که خطر نباشد آنجا جان را

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل خامس - شرح ارکان پنجگانۀ اسلام

 

افکند دلم رخت بمنزلگاهی

کآنجانبود بصد دلیلان راهی

چون من دو هزار عاشق اندر ماهی

می‬کُشته شود که بر نیارد آهی

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل خامس - شرح ارکان پنجگانۀ اسلام

 

بفکندنی‌ست هر آنچه برداشته‌‬ایم

بستردنی‌ست هر آنچه بنگاشته‬‌ایم

سودا بودست هر آنچه پنداشته‬‌ایم

دردا که به عشوه عمر بگذاشته‌‬ایم

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل خامس - شرح ارکان پنجگانۀ اسلام

 

محراب جهان جمال رخسارۀ ماست

سلطان جهان در دل بیچارۀ ماست

شور و شر و کفر و توحید و یقین

درگوشۀ دیدهای خون خوارۀ ماست

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق

 

در عشق کسی قدم نهد کش جان نیست

با جان بودن بعشق در سامان نیست

درماندۀ عشق را از آن درمان نیست

کانگشت بهرچه بر نهی عشق آن نیست

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق

 

نادیده هر آنکسی که نام تو شنید

دل، نامزد تو کرد و مهر تو گزید

چون حسن و لطافت جمال تو بدید

جان بر سر دل نهاد و پیش تو کشید

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق

 

روزی دو که اندرین جهانم زنده

شرمم بادا اگر بجانم زنده

آن لحظه شوم زنده که پیشت میرم

و آن دم میرم که بی تو مانم زنده

عین‌القضات همدانی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل سادس - حقیقت و حالات عشق

 

عاشق شدن آیین چو من شیداییست

ای هرکه نه عاشقست او خود راییست

در عالم پیر هر کجا برناییست

عاشق بادا که عشق خوش سوداییست

عین‌القضات همدانی
 
 
۱
۲
۳
۱۰