گنجور

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

چهرهٔ هندو و روی ترک چرا شد

همچو دل دوزخی و روی بهشتی

از چه سعید اوفتاد و از چه شقی شد

زاهد محرابی و کشیش کنشتی

چیست خلاف اندر آفرینش عالم

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

همه رنج من از بلغاریان است

که مادامم همی باید کشیدن

گنه بلغاریان را نیز هم نیست

بگویم گر تو بتوانی شنیدن

خدایا این بلا و فتنه از تست

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

ناصر خسرو به راهی می‌گذَشت

مست و لایعقل نه چون می خوارگان

دید قبرستان و مبرز روبرو

بانگ برزد گفت کای نظارگان

نعمت دنیا و نعمت خواره بین

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

هر آن چیزی که موجود است در آفاق هستی را

در انفس مثل آن بنهاده ایزد سر به سر برخوان

چوزین عالم برون رفتی شود همراه تو جمله

محلهای بدونیکت در آن عالم چو فرزندان

همه اندیشه‌های بد ترا دیوند در دوزخ

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

اگر ملازم خاک در کسی باشی

چو آستانه ندیم خسیت باید بود

ز بهر نعمت دنیا که خاک بر سر او

بدین امید که گفتم بسیت باید بود

هزار سال تنعم کنی بدان نرسد

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

بالای هفت طاق مقرنس دو گوهرند

کز کاینات و هرچه دروهست برترند

از نور تا به ظلمت و از اوج تا حضیض

از باختر به خاور و از بحر تا برند

هستند ونیستند و نهانندو آشکار

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

گویند عقابی به در شهری برخاست

پر را ز پی طعمه به پرواز بیاراست

ناگه زکمین گاه یکی سخت کمانی

تیری ز قضا و قدر افکند بدو راست

در آهن و در چوب نگه کرد به صد فکر

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

چند گردی گرد این بیچارگان

ناکسان را جویی از بس ناکسی

تا توانستی ربودی چون عقاب

چون شدی عاجز گرفتی کرکسی

فاسقی بودی به وقت دست رس

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۴ - ناصر خسرو علوی

 

سخن پدیدکند کز من و تومردم کیست

که بی سخن تو ومن هردونقش دیواریم

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

چون در سفریم ای پسر هیچ مگوی

احوال حضر درین سفر هیچ مگوی

ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ

می‌دان که نه‌ای هیچ و دگر هیچ مگوی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

گر زانکه بر استخوان نماند رگ و پی

از خانهٔ تسلیم منه بیرون پی

گردن منه ار خصم بود رستم زال

منت مکش ار دوست شود حاتم طی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

موجود به حق واحد اول باشد

باقی همه موهوم و مخیل باشد

هرچیز جز او که آید اندر نظرت

نقش دو یمین چشم احول باشد

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

آن قوم که راه بین فتادند و شدند

کس را به یقین خبر ندادندو شدند

آن عقده که هیچ کس نتوانست گشاد

هر یک بندی بر آن نهادند و شدند

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

ای بی خبر این شکل موهم هیچ است

وین دایره و سطح مجسم هیچ است

خوش باش که در نشیمن کون و فساد

وابستهٔ یک دمی و آن هم هیچ است

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

اول ز مکونات عقل و جان است

وندر پی او نُه فلک گردان است

زینها چه گذر کنی چهار ارکان است

پس معدن و پس نبات و پس حیوانست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

جز حق حکمی که حکم را شاید نیست

حکمی که زحکم حق فزون آید نیست

آن چیز که هست آن چنان می‌باید

آن چیز که آن چنان نمی‌باید نیست

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

نظام بی نظام ار کافرم خواند

چراغ کذب را نبود فروغی

مسلمان خوانمش زیرا که نبود

مکافات دروغی جز دروغی

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه

 

منم آنکه خدمتِ تو کنم و نمی‌توانم

تویی آنکه چارهٔ من نکنی و می‌توانی

دل من نمی‌پذیرد بدل تو یار گیرد

به تو دیگری چه ماند تو به دیگری چه مانی

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
sunny dark_mode