گنجور

سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق

 

کسی را در این بزم ساغر دهند

که داروی بیهوشی‌اش در دهند

*

سعدی
 

سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق

 

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم

وز هر چه گفته اند و شنیدیم و خوانده ایم

مجلس تمام گشت و به پایان رسید عمر

ما همچنان در اول وصف تو مانده‌ایم

*

سعدی
 

سعدی » رسائل نثر » شمارهٔ ۴ - رساله در عقل و عشق

 

این ره نه به پای هر گدایی‌ست

در دست و زبان ما ثنایی‌ست

نی من کی‌ام و ثنا کدام است

لا اُحصی انبیا تمام است

*

سعدی