×
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۲۶
هرگز صبا ز زلف تو یک تار نشکند
تا قدر چین و قیمت تاتار نشکند
جز در مثال بردن خطی ز عارضت
نقاش عشق را سر پرگار نشکند
دعوی خوبی تو چو باطل نشد به خط
[...]
۳۰ بیت
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۴۷
نشست خسرو روی زمین به استحقاق
فراز تخت سلیمان به دار ملک عراق
خدایگان ملوک زمانه نصرت دین
که هست افسر شاهی به طلعتش مشتاق
پناه و ملجاء شاهی شهنشه اعظم
[...]
۳۰ بیت
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۱
ای کرده گرد ماه ز شب خرمن
گریان ز حسرت تو چو باران من
آری دلیل قوت بارانست
آنجا که گرد ماه بود خرمن
ای هندوان زلف تو ترک آیین
[...]
۳۰ بیت
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۴
سر برافراخت بر سپهر برین
مهد میمون پادشاه زمین
زبده مکرمت زبیده وقت
مریم روزگار و عصمت دین
آنک در خانقاه عصمت او
[...]
۳۰ بیت
ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۷۳
نباشدت نفسی در سر آن کله داری
که سر به کلبه احزان ما فرود آری
بدین قدر دل ما هم نگه نخواهی داشت
چه دلبری که ندانی طریق دلداری؟
ز حسن خویش بدین مایه گشته ای خرسند
[...]
۳۰ بیت