×
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱ - دیدم صنمی
دیدم صنمی سرو قد و روی چو ماهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
افکند به رخسار چو مه زلف سیاهی
الهی تو گواهی، خدایا تو پناهی
گر گویم سروش، نبود سرو خرامان
[...]
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۲۳
اگر دگمهات پنبهای بود
یار، جان، پنبهای بود
آشکرالله خوب بچهای بود
به ذات الله، به ذات الله
بازم دگمهات پنبهای نیست
[...]
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۲۳
امیر اگر یار ما بودی
یار وفادار ما بودی
پس «امسال خان» آنجا چه میکرد
با عبدالله، با عبدالله
شبی آنجا مهمانی بود
[...]