گنجور

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - و قال ایضاً

 

زبان و خاطر من رای افرین دارد

غلام آنم کورا خرد برین دارد

بگو که: برکه؟ برآنکس که او بفتوی عقل

هرآنچه دارد در خورد آفرین دارد

برآنکه فضل و هنر مونس و ندیم ویند

[...]

۴۱ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - فی الصّدر رشید الدّین

 

جهان بگشتم و آفاق سربسر دیدم

بمردمی اگر از مردمی اثر دیدم

درین زمانه که دلبستگیست حاصل او

همه گشایشی از چشمۀ جگر دیدم

امید منفعت از خلق منقطع شد از آنک

[...]

۴۱ بیت
کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - و قال ایضآ یمدح الصّدر السّعید رکن الدّین صاعد

 

برخیّ آن دو عارض و آن زلف نازنین

جان من ار چه نیست بدین حال نازنین

چون حلقه بر درم ز وصالش که سال و ماه

در بند سیم و زر بود آن لعل چون نگین

گفتم رخت گلست، و زین ننگ، رنگ گل

[...]

۴۱ بیت
کمال‌الدین اسماعیل