گنجور

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب اول » بخش ۹ - خطاب ملک زاده با دستور

 

از رعیّت شهی که مایه ربود

بن دیوار کند و بام اندود

شاه را از رعیّتست اسباب

کام دریا ز جوی جوید آب

ملک ویران و گنج آبادان

[...]

۳ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان دهقان با پسر خود

 

یارِ هم‌کاسه هست بسیاری

لیک همدرد کم بود باری

چه بود عهدِ عشقِ لقمه‌زنان‌؟

بی مدد چون چراغِ بیوه‌زنان

هرزه‌دان هم شریف و هم‌خس را

[...]

۳ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب پنجم » در دادمه و داستان

 

ای برادر گر مزاج از فَضله خالی آمدی

ای برادر گر مزاج از فَضله خالی آمدی

ور قوایِ ماسک و دافع نبودی در بدن

طفل را از پایهٔ اوّل نبودی برتری

فعلِ طبع از راهِ تسخیرست بی هیچ اختیار

[...]

۳ بیت
سعدالدین وراوینی
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب هفتم » داستانِ موشِ خایه‌دزد با کدخدای

 

مکن آنکه هرگز نکردست کس

بدین رهنمون تو دیوست و بس

بمردی ز دل دور کن خشم و کین

جهان را بچشمِ جوانی مبین

تو چنگالِ شیران کجا دیده‌ای ؟

[...]

۳ بیت
سعدالدین وراوینی