چو سر بر کرد ماه از برج ماهی

مه پرویز شد در برج شاهی

ز ثورش زُهره وز خرچنگ برجیس

سعادت داده از تثلیث و تسدیس

ز پرگار حَمَل خورشید منظور

[...]

خداوندی که خلاق‌الوجود است

وجودش تا ابد فیاض جود است

قدیمی که‌اولش مطلع ندارد

حکیمی که‌آخر‌ش مقطع ندارد

تصرف با صفاتش لب بدوزد

[...]

چون نور چراغ آسمان‌گرد

از پردهٔ صبح سر به در کرد

در هر نظری شگفت باغی

شد هر بصری چو شب‌چراغی

مجنون چو پرنده زاغ پویان

[...]

آیا تو کجا و ما کجاییم

تو زانِ که‌ای و ما تراییم

ماییم و نوای بی‌نوایی

بسم‌الله اگر حریف مایی

افلاس‌خرانِ جان‌فروشیم

[...]