باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱
گر با توام از تو جان دهم آدم را
از نور تو روشنی دهم عالم را
چون بی تو شوم قوت آنم نبود
کز سینه به کام دل برآرم دم را
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲
اندوه تو دلشاد کند هر جان را
کفر تو دهد تازگی ای ایمان را
دل راحت وصل تو مبیناد دمی
با درد تو گر طلب کند درمان را
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳
دل سیر نشد از کم و از بیش تو را
با آن که منازل است در پیش تو را
عذرت نپذیرند گهِ مرگ، از آنک
بسیار بگفته اند در پیش تو را
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴
در کار کش این عقل به کار آمده را
تا راست کند کار به هم برزده را
از نقش خیال در دلت بتکده ایست
بشکن بت و کعبه ساز این بتکده را
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵
بی آن که به کس رسید زوری از ما
یا گشت پریشان، دلِ موری از ما
بی هیچ برآورد به صد رسوایی
شوریده سر زلف تو، شوری از ما
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶
ای دل تو ز هیچ خلق یاری مطلب
وز شاخ برهنه سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷
آبی که به روزگار بندد کیمُخت
تو گه پسرش نام نهی، گاهی دخت
خانی شد و پندار در او رخت نهاد
دیگی شد و امید در او سودا پخت
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸
گر بر فلکی به خاک باز آرندت
ور بر سر نازی، به نیاز آرندت
فی الجمله حدیث مطلق از من بشنو
آزار مجوی تا نیازارندت
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹
باشد که ز اندیشه و تدبیر درست
خود را به در اندازم از این واقعه چست
کز مذهب این قوم ملالم بگرفت
هر یک زده دست عجز بر صحبت سست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰
تا گوهر جان در صدف تن پیوست
وز آب حیات گوهری صورت بست
گوهر چو تمام شد، صدف را بشکست
بر طرف کله گوشهٔ سلطان بنشست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱
ترس اجل و بیم فنا، هستی توست
ور نه ز فنا شاخ بقا خواهد رُست
تا از دم عیسی شده ام زنده به جان
مرگ آمد و از وجود ما دست بشست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲
وی جملهٔ خلق را ز بالا و ز پست
آورده به فضل خویش از نیست به هست
بر درگه عدل تو چه درویش و چه شاه
در خانهٔ عفو تو چه هشیار و چه مست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳
معلوم نمیشود چنین از سر دست
کاین صورت و معنی ز چه رو در پیوست
اسرار به جملگی به نزد هر کس
آنگاه شود عیان که صورت بشکست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴
با یار بگفتم به زبانی که مراست
کز آرزوی روی تو جانم برخاست
گفتا: قدمی ز آرزو زآن سو نه
کاین کار به آرزو نمی آمد راست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵
ترکیب عناصر ار نگشتی کم و کاست
صورت بستی که طبع صورتگر ماست
بفزود و بکاست تا بدانی ره راست
کاین عالم را مصور کامرواست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶
در عین علی، هو العلی الاعلی ست
در لام علی، سّر الهی پیداست
در یای علی سورهٔ حی قیوم
برخوان و ببین که اسم اعظم آن جاست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷
هر نقش که بر تختهٔ هستی پیداست
آن صورت آن کس است کان نقش آراست
دریای کهن چو بر زند موجی نو
موجش خوانند و در حقیقت دریاست
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸
در کار جهان، بیع و شری بر هیچ است
نقشی است خوش آدمی، ولی بر هیچ است
زنهار بر این چهار دیوار وجود
فارغ ننشینی، که بنی بر هیچ است
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹
افضل دیدی که هر چه دیدی هیچ است
سر تا سر آفاق دویدی هیچ است
هر چیز که گفتی و شنیدی هیچ است
و آن نیز که در کنج خزیدی هیچ است
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰
آن کیست که آگاه ز حسن و خرد است
آسوده ز کفر و دین و از نیک و بد است
کارش نه چو جسم و نفس داد و ستد است
آگاه بدو عقل و خود آگه به خود است
![باباافضل کاشانی](https://api.ganjoor.net/api/ganjoor/poet/image/babaafzal.gif)