گنجور

 
۱
۲
۳
۱۷
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱

 

ای آنکه طلب کار خدایی به خود آ

از خود بطلب کز تو خدا نیست جدا

اول به خود آ چون به خود آیی به خدا

اقرار بیاری به خدایی خدا

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲

 

درویش عزیز پادشا شد به خدا

وارسته ز فقر و ز غنا شد به خدا

گویی که کجا رفت از اینجا که برفت

آمد ز خدا و با خدا شد به خدا

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳

 

علمی که تو را پاک کند از من و ما

ماء القدسش نام کند مرد خدا

خواهی که حدث پاک شود از تو تمام

برخیز و بشو جامهٔ هستی و بیا

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴

 

دریاب تو این قول حکیمانهٔ ما

آنگه بخرام سوی میخانهٔ ما

زین پس من و رندی و خرابات مغان

رنداند شنو گفتهٔ مستانهٔ ما

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵

 

ماهی در آب و ماکیان در صحرا

هر یک به تنعمی گرفته مأوا

دیدیم سمندری در آتش خوش وقت

بینیم نعیم مرغ در روی هوا

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶

 

بنواخت مرا لطف الهی به خدا

هر درد که بود از کرم کرد دوا

تشریف خلافت او به سیّد بخشید

او را بشناس و یک زمانی به خود آ

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷

 

از آتش عشق صنم دلکش ما

افتاده مدام آتشی در کش ما

پروانهٔ پرسوخته ما را داند

تو پخته نه ای چه دانی این آتش ما

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸

 

دادند جهانی دل و هم دست به ما

برخاست ز غیر هر که بنشست به ما

ما بحر محیطیم و محبان چو حباب

پیوسته بود کسی که پیوسته به ما

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹

 

مطلوب خود از خود طلب ای طالب ما

خود را بشناس یک زمانی به خود آ

گر عاشق صادقی یکی را دو مگو

کافر باشی اگر بگوئی دو خدا

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰

 

در جام جهان نما نظر کن همه را

آنگه ز وجود خود خبر کن همه را

گفتی که خیال غیر باشد در دل

لطفی کن و از خانه به در کن همه را

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱

 

از خود بگذر نور خدا را بطلب

در بحر درآ و عین ما را بطلب

سلطان سراپردهٔ توحید بجو

از دُردی درد دل دوا را بطلب

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲

 

در دیدهٔ ما نور خدا را بطلب

در بحر در آ و عین ما را بطلب

سلطان سراپردهٔ توحید بجو

ور درد دلت هست دوا را بطلب

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳

 

از زحمت پا اگر بنالم چه عجب

از جور و جفا اگر بنالم چه عجب

در حضرت پادشاه عالم به تمام

از دست شما اگر بنالم چه عجب

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴

 

عالم چو سرابست و نماید سر آب

نقشی و خیالیست که بینند بخواب

در بحر محیط چشم ما را بنگر

کان آب حیات را نموده به حباب

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵

 

چشمت همه نرگسست و نرگس همه خواب

لعلت همه آتشست و آتش همه آب

رویت همه لاله است و نرگس همه رنگ

زلفت همه سنبلست و سنبل همه ناب

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶

 

عشقست که جان عاشقان زنده از اوست

نوریست که آفتاب تابنده از اوست

هر چیز که در غیب و شهادت یابی

موجود بود ز عشق و پاینده از اوست

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷

 

تا بر سر ما سایهٔ شاهنشه ماست

کونین غلام و چاکر درگه ماست

گلزار و بهشت و حور خار ره ماست

زیرا که برون ز کون منزلگه ماست

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸

 

دریای محیط جرعهٔ ساغر ماست

عالم به تمام گوشهٔ کشور ماست

ما از سر زلف خویش سودا زده ایم

خوش سودائی که دائما بر سر ماست

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹

 

گفتم جنت گفت که بستان شماست

گفتم دوزخ گفت که زندان شماست

گفتم که سراپردهٔ سلطان دو کون

گفتا که بجو در دل ویران شماست

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰

 

در دیدهٔ ما نقش خیالش پیداست

نوریست که روشنائی دیدهٔ ماست

در هر چه نظر کند خدا را بیند

روشن تر از این دیده دگر دیده کراست

۲ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۲
۳
۱۷
 
تعداد کل نتایج: ۳۲۱