گنجور

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۳۶ - تجدید مطلع

 

زهی رمیده مرا آهوی وصال از دام

چنانچه از نظرم خواب و از دلم آرام

بسوی او نفرستم پیام از آن ترسم

که بر حکایت من مطلع شود پیغام

بگاه عربده دشنام چون دهد سوزم

[...]

۲۵ بیت
عرفی
 

عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۶۰ - پند و اندرز

 

شکست رنگ شباب و هنوز رعنایی

در آن دیار که زادی هنوز آنجایی

بحیرتم که چه دارو رهاندت زین درد

که عین جهلی و داری گمان که دانایی

خراب کرده جهلی و فارغ از دانش

[...]

۲۵ بیت
عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - حکایت

 

صبحدمی شعبده بازی که هست

حلیه نیرنگ بناهید بست

گفت که ای مطرب بزم حجاز

انجمن لهو و لعب اگرم ساز

زهره ببازیچه دری باز کرد

[...]

۲۵ بیت
عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۷ - توحید

 

بنام آنکه بار دل گران کرد

دعا را محرم راز نهان کرد

دعائی کافکند در سینه ها فرش

بیک جنبش پرداز سینه تا عرش

هر آن مطلب که در عالم نگنجید

[...]

۲۵ بیت
عرفی