گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۴۹
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۹ - جهان مشت گل و دل حاصل اوست

 

جهان مشت گل و دل حاصل اوست

همین یک قطرهٔ خون مشکل اوست

نگاه ما دو بین افتاد ورنه

جهان هر کسی اندر دل اوست

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۰ - سحر می گفت بلبل باغبان را

 

سحر می گفت بلبل باغبان را

درین گل جز نهال غم نگیرد

به پیری میرسد خار بیابان

ولی گل چون جوان گردد بمیرد

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۱ - جهان ما که نابود است بودش

 

جهان ما که نابود است بودش

زیان توام همی زاید بسودش

کهن را نو کن و طرح دگر ریز

دل ما بر نتابد دیر و زودش

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۲ - نوای عشق را ساز است آدم

 

نوای عشق را ساز است آدم

گشاید راز و خود رازست آدم

جهان او آفرید این خوبتر ساخت

مگر با ایزد انباز است آدم

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۳ - نه من انجام و نی آغاز جویم

 

نه من انجام و نی آغاز جویم

همه رازم جهان راز جویم

گر از روی حقیقت پرده گیرند

همان بوک و مگر را باز جویم

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۴ - دلا نارائی پروانه تا کی

 

دلا نارائی پروانه تا کی

نگیری شیوهٔ مردانه تا کی

یکی خود را به سوز خویشتن سوز

طواف آتش بیگانه تا کی

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۵ - تنی پیدا کن از مشت غباری

 

تنی پیدا کن از مشت غباری

تنی محکم تر از سنگین حصاری

درون او دل درد آشنائی

چو جوئی در کنار کوهساری

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۶ - ز آب و گل خدا خوش پیکری ساخت

 

ز آب و گل خدا خوش پیکری ساخت

جهانی از ارم زیبا تری ساخت

ولی ساقی به آن آتش که دارد

ز خاک من جهان دیگری ساخت

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۷ - به یزدان روز محشر برهمن گفت

 

به یزدان روز محشر برهمن گفت

فروغ زندگی تاب شرر بود

ولیکن گر نرنجی با تو گویم

صنم از آدمی پاینده تر بود

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۸ - گذشتی تیز گام ای اختر صبح

 

گذشتی تیز گام ای اختر صبح

مگر از خواب ما بیزار رفتی

من از ناآگهی گم کرده راهم

تو بیدار آمدی بیدار رفتی

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۱۹ - تهی از های و هو میخانه بودی

 

تهی از های و هو میخانه بودی

گل ما از شرر بیگانه بودی

نبودی عشق و این هنگامهٔ عشق

اگر دل چون خرد فرزانه بودی

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۰ - ترا ای تازه پرواز آفریدند

 

ترا ای تازه پرواز آفریدند

سراپا لذت بال آزمائی

هوس ما را گران پرواز دارد

تو از ذوق پریدن پر گشائی

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۱ - چه لذت یارب اندر هست و بود است

 

چه لذت یارب اندر هست و بود است

دل هر ذره در جوش نمود است

شکافد شاخ را چون غنچهٔ گل

تبسم ریز از ذوق وجود است

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۲ - شنیدم در عدم پروانه میگفت

 

شنیدم در عدم پروانه میگفت

دمی از زندگی تاب تبم بخش

پریشان کن سحر خاکسترم را

ولیکن سوز و ساز یک شبم بخش

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۳ - مسلمانان مرا حرفی است در دل

 

مسلمانان مرا حرفی است در دل

که روشن تر ز جان جبرئیل است

نهانش دارم از آزر نهادان

که این سری ز اسرار خلیل است

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۴ - به کویش رهسپاری ای دل ای دل

 

به کویش رهسپاری ای دل ای دل

مرا تنها گذاری ای دل ای دل

دمادم آرزوها آفرینی

مگر کاری نداری ای دل ای دل

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۵ - رهی در سینهٔ انجم گشائی

 

رهی در سینهٔ انجم گشائی

ولی از خویشتن ناآشنائی

یکی بر خود گشا چون دانه چشمی

که از زیر زمین نخلی بر آئی

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۶ - سحر در شاخسار بوستانی

 

سحر در شاخسار بوستانی

چه خوش میگفت مرغ نغمه خوانی

بر آور هر چه اندر سینه داری

سرودی ، ناله ئی ، آهی فغانی

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۷ - ترا یک نکتهٔ سر بسته گویم

 

ترا یک نکتهٔ سر بسته گویم

اگر درس حیات از من بگیری

بمیری گر به تن جانی نداری

وگر جانی به تن داری نمیری

۲ بیت
اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸ - بهل افسانهٔ آن پا چراغی

 

بهل افسانهٔ آن پا چراغی

حدیث سوز او آزار گوش است

من آن پروانه را پروانه دانم

که جانش سخت کوش و شعله نوش است

۲ بیت
اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۴۹
 
تعداد کل نتایج: ۹۷۷