گنجور

رونقی بخارایی » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱

 

جانی است تیغ شاه، که دید این همه شگفت؟

جانی کزو بود تن و جان همه خراب

لرزان به‌جای گوهر در جرم او پدید

جان‌های دشمنانش چو ذره در آفتاب

۲ بیت
رونقی بخارایی
 

رونقی بخارایی » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۲

 

نبیدی که نشناسی از آفتاب

چو با آفتابش کنی مقترن

چنان تابد از جام گویی که هست

... ن

۲ بیت
رونقی بخارایی