گنجور

 
۱
۲
 

شاکر بخارایی » قطعات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

نفرین کنم ز درد فعال زمانه را

کو کبر داد و منفعت این کوفشانه را

آن را که با مکوی و کلابه بود شمار

بربط کجا شناسد و چنگ و چغانه را

۲ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » قطعات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

خوشا نبید و غارجی، با دوستان یک‌دله

گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله

مجلس پراشیده همه، میوه خراشیده همه

نقل بپاشیده همه، بر چاکران کرده یله

۲ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » قطعات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

سرد است روزگار و دل از مهر سرد نی

می سالخورده باید ما سالخورد نی

از صد هزار دوست یکی دوست دوست نی

وز صد هزار مرد یکی مرد مرد نی

۲ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

ترک با کژ کمان راست کند کار جهان

راستی تیرش کژی کند اندر جگرا

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

همه واذیج پر‌انگور و همه‌جای عصیر

رنج ورزید و کنون بربخورد برزگرا

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

به آن کس که جانش ز دانش تهی است

ستیهیدنت مایهٔ ابلهی است

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴

 

بهر دنیا تا به کی کالیدنت

هر زمان جوشیدن و نالیدنت

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

فری ز آن زلف مشکینش چو زنجیر

فتاده صد‌هزاران کلچ بر کلچ

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

روی مرا هجر کرد زرد‌تر از زر

گردن من عشق کرد نرم‌تر از دوخ

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷

 

هر که او در ره رود سرمست و شوخ

افتد اندر خاک خاری از شکوخ

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸

 

صاحبا! صد بهینه و مه و سال

بگذرد کز رهی نیاری یاد

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۹

 

کجا تو باشی گردند بی‌‌خطر خوبان

جمست را چه خطر هر‌کجا بود یاکند؟

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰

 

بر دل مکن مسلط گفتار هر لتنبر

هرگز کجا پسندد افلاک جز تو را سر

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱

 

به چاه سیصد باز اندرم من از غم او

عطای میر رسن ساختم ز سیصد باز

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲

 

یکی دانش‌پژوهی داشت گربز

به چرویدن نگشته هیچ عاجز

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳

 

خون انبسته همی‌ریزم بر زرین‌رخ

ز آنکه خونابه نماند ستم در چشم بنیز

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۴

 

به گامی سپرد از ختا تا ختن

به یک تگ دوید از بخارا به وخش

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۵

 

تازیانه دوتا چو ...ر خسر

موزه اندر‌شکسته چون ... س خویش

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶

 

مرا رفیقی پرسید کاین غریو ز چیست

جواب دادم کز غرو نیست، هست زغنگ

۱ بیت
شاکر بخارایی
 

شاکر بخارایی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۷

 

چرا نه شکر کنم نعمت تو را شب و روز

که با تو اختر من سعد گشت و کار بچم

۱ بیت
شاکر بخارایی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۵