صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۱
از بس نشان دوری این ره شنیدهام
انجام را تصورِ آغاز میکنم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۲
ابرام در شکستن من اینقدر چرا؟
آخر نه من به بال تو پرواز میکنم؟
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۳
خنده و جان بر لبم یکبار میآید چو برق
ابر میگرید به حالم چون تبسم میکنم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۴
میدهم جان در بهای حسن تا در پرده است
من گل این باغ را در غنچگی بو میکنم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۵
نخل صنوبرم که درین باغ دلفریب
خوشوقت میشوند حریفان ز شیونم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۶
مرا ز سیر چمن غم، ترا نشاط رسد
تو خنده گل و من داغ لاله میبینم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۷
چو عکس چهره خود در پیاله میبینم
خزان در آینه برگ لاله میبینم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۸
همان ریزند خار از ناسپاسیها به چشم من
به مژگان گرچه از راه عزیزان خار میچینم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۸۹
ز ناکامی گل از همصحبتان یار میچینم
گلی کز یار باید چیدن از اغیار میچینم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۰
هر مصلحت عقل، کم از کوه غمی نیست
کو رطل گرانی که سبکبار نشینم؟
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۱
درین ریاض من آن شبنم گرانجانم
که در خزان به شکر خواب نو بهار روم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۲
فکر شنبه تلخ دارد جمعه را بر کودکان
من چسان غافل به پیری از غم فردا شوم؟
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۳
ناتمامان، چون مه نو، یاد من خواهند کرد
از نظر روزی که چون خورشید ناپیدا شوم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۴
ز من کناره کند موج اگر حباب شوم
فریب من نخورد تشنه گر سراب شوم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۵
نزدیک من میا که ز خود دور میشوم
وزبیخودی ز وصل تو مهجور میشوم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۶
از دیده هرچه رفت، ز دل دور میشود
من پیش چشم خلق ز دل دور میشوم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۷
شکایتی است که مردم ز یکدگر دارند
حکایتی که درین روزگار میشنوم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۸
چندان که درین دایره چون چشم پریدم
حاصل نشد از خرمن دونان پر کاهم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۱۹۹
به سیم قلب یوسف را نمیگیرند از اخوان
من انصاف از خریداران درین بازار میخواهم
صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۱۲۰۰
زنده میسوزد برای مرده در هندوستان
دل نمیسوزد در این کشور عزیزان را به هم