×
ابوالعلاء شوشتری » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۱
میگفت به دندان بتم عقد درر
من همچو توام خوشاب و پاکیزه گهر
خندانخندان به زیر لب گفت : خموش
بربسته دگر باشد و بررسته دگر
۲ بیت
ابوالعلاء شوشتری » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۲
تیری و کمانی و یکی نقش نشانه
بنگار و بپیوند به سوفار یکی تیر
نام بت من بازشناسی به تمامی
آن بت که به خوبیش چون او نیست به کشمیر
۲ بیت
ابوالعلاء شوشتری » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۳
خَلَق شود ز نشست دراز حلت مرد
که گنده گردد چون دیر ماند آب غدیر ...
همی گرست و همی نرگسانش لاله گداخت
به زیر لالهٔ بگداخته نهفته زریر ...
شبی چگونه؛ شبی آفریده از پولاد
[...]
۴ بیت
ابوالعلاء شوشتری » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴
بیاور آنکه گواهی دهد ز جام که من
چهار گوهرم اندر چهار جای مدام
زمرد اندر تاکم عتیقم اندر غژب
سهیلم اندر خم، آفتابم اندر حام
۲ بیت
ابوالعلاء شوشتری » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۵
ای ...ر من ای ...ر تو انجیره گذاری
سرگین خوری و قی کنی و باک نداری
ریچالهگری پیشه گرفتی تو همانا
بخیره در شیر بری، کامه بر آری
۲ بیت