گنجور

شهید بلخی » منسوبات » شمارهٔ ۱

 

دردا که در این زمانهٔ غم‌پرورد

حیفا که در این بادیهٔ عمرنورد

هر روز فراق دوستی باید دید

هر لحظه وداع همدمی باید کرد

۲ بیت
شهید بلخی
 

شهید بلخی » منسوبات » شمارهٔ ۲

 

دوشم گذر افتاد به ویرانهٔ طوس

دیدم جغدی نشسته جای طاووس

گفتم: چه خبر داری از این ویرانه؟

گفتا خبر این است که: «افسوس! افسوس!»

۲ بیت
شهید بلخی
 

شهید بلخی » منسوبات » شمارهٔ ۳

 

چو اسکندر به زاری در زمین خفت

حکیمی بر سر خاکش چنین گفت

که شاها تو سفر بسیار کردی

ولیکن نه چنین کاین بار کردی

۲ بیت
شهید بلخی
 

شهید بلخی » منسوبات » شمارهٔ ۴

 

چو آلیزنده شده در مرغزاری

نباشد بر دلش از بار باری

۱ بیت
شهید بلخی
 

شهید بلخی » منسوبات » شمارهٔ ۵

 

اگر بازی اندر چغو کم نگر

وگر باشه‌ای سوی بطّان مپر

۱ بیت
شهید بلخی