گنجور

ابوسلیک گرگانی » قطعات » شمارهٔ ۱

 

به مژه دل ز من بدزدیدی

ای به لب قاضی و به مژگان دزد

مزد خواهی که دل ز من ببری

این شگفتی که دید دزد به مزد

۲ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » قطعات » شمارهٔ ۲

 

خون خود را گر بریزی بر زمین

به که آب روی ریزی در کنار

بت‌پرستیدن به از مردم‌پرست

پند گیر و کار بند و گوش دار

۲ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱

 

در جنبِ علو همًتت چرخ

ماننده‌ی وُشم پیش چَرغ است

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۲

 

چنان مستغرقم در غم که مطرب

اگر درغم سراید غم فزاید

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۳

 

در این زمانه بتی نیست از تو نیکوتر

نه بر تو بر شمنی از رهیتْ مشفق‌تر

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴

 

از فرط عطای او زند آز

پیوسته ز اِمتلا زَراغن

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

ای میر بوحمد که همه محمدت همی

از کنیت تو خیزد، وز خاندان تو

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۶

 

خوش آن نبیذ غارچی، با دوستان یکدله

گیتی به آرام اندرون، مجلس به بانگ و ولوله

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی
 

ابوسلیک گرگانی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷

 

بر مرادت چون نگردد تا قیامت دورِ چرخ

کز تو در سیْرند دایم مهر و ماه و دزدمه

۱ بیت
ابوسلیک گرگانی